ابريست کوچه کوچه، دل من، خدا کندنم نم، غزل ببارد و توفان به پا کند
حسّي غريب در قلَمَم بغض کرده استچيزي نمانده پشت غزل را دوتا کند
مضمون داغ و واژه و مقتل بياوريدشايد که بغض شعر مرا گريه وا کند
با واژه هاي از رمق افتاده آمدممي خواست اين غزل به شما اقتدا کند